چکیده رساله:
برنامهریزی و طراحی محلات جدید به عنوان یکی از روشهای توسعه شهری در تأمین نیازهای مسکونی می باشند. مسئله اصلی تحقیق حاضر این است که برنامهریزی و طراحی اینگونه محلات در صورت ارائه و رعایت ضوابط و مقررات متأثر از مؤلفههای ارتباط انسان با محیط از منظر فرهنگ اسلامی، تاثیر خویش را در ساختار فضایی محلات می توانند داشته باشند. محله یاغچیان تبریز به عنوان یکی از محلات جدیدی است که به عنوان نمونه موردی انتخاب شده است . هدف این رساله بررسی میزان تأثیرپذیری ضوابط و مقررات از مؤلفههای ارتباط انسان با محیط از منظر فرهنگ اسلامی و همچنین تاثیر این ضوابط پس از اجرا بر ساختار فضایی محله می باشد. از نظر روش شناسی
( Methodology ) از هر دو راهبرد (کیفی و کمّی) استفاده شده است و از نظر روش تحقیق، از روش های توصیفی- تحلیلی ، مطالعه موردی، تحلیل محتوا و پیمایشی استفاده گردیده است. پس از تدوین مدل اولیه تحقیق با روش دلفی ، مدل تکمیل و تدقیق شده است. برای بررسی میزان توجه به مولفه های فرهنگ اسلامی از روش های عینی- مشاهده ای و همچنین روش های مصاحبه و پرسشنامه ای (ذهنی) استفاده شده است. با استفاده از روشهای کیفی (مشاهدات ، مصاحبه و ...) و کمّی (تحلیل کمّی نتایج پرسشنامه ها) میزان تأثیر مؤلفههای مدل نظری تحقیق در ضوابط و مقررات و میزان تحقق پذیری انطباق ضوابط و مقررات مصوب در محله مورد بررسی قرار گرفته است
.
یافتههای تحقیق در بخش نظری شامل مولفههای فرهنگی در ارتباط با مؤلفههای ساختار فضایی محله بوده است و استخراج مدل تحقیق نتیجه مطالعات بخش نظری تحقیق بوده است. تحلیلهای انجام یافته نشان داد که از میان مؤلفههای ارتباط انسان با محیط از منظر فرهنگ اسلامی با ضوابط و مقررات ملاک عمل ، مولفه ارتباط انسان با جامعه در اولویت اول و بعد از آن مؤلفههای ارتباط انسان با طبیعت و ارتباط انسان با خدا و نهایت ارتباط انسان با تاریخ قرار دارند. براساس همین نتایج از میان مؤلفههای ساختار فضایی– کالبدی، مولفه کالبدی و عملکردی در جایگاه اول اهمیت، مؤلفه زیست محیطی در جایگاه دوم اهمیت، مؤلفه فعالیتی در جایگاه سوم اهمیت و نهایت مؤلفه ادراکی بصری در کمترین جایگاه اهمیت، میزان حضور در داخل محتوای ضوابط و مقررات شهرسازی را به خود اختصاص داده اند. این تحلیل نشان می دهد که ضوابط و مقررات ملاک عمل بیشترین توجه را به موضوع گویههای کالبدی و عملکردی داشته و گویههای ادراکی و بصری از توجه کافی برخوردار نبوده اند. یافته بعدی میزان حضور مولفههای مدل نظری تحقیق در محله بوده است و نتایج یافتهها نشان داده است که گویه های مدل نظری تحقیق، به علت عدم توجه به آنها در متن ضوابط و مقررات، در ساختار فضایی محله یاغچیان از جایگاه ضعیفی برخوردار باشند. نهایت نتیجه اینکه هر چقدر ضوابط و مقررات شهرسازی بر اساس مبانی و نگرش فرهنگ اسلامی تهیه شده باشد به همان اندازه اثر گذاری خویش را در شکل گیری ساختار فضایی محله مطلوب می تواند به دنبال داشته باشد. ضعف اساسی در محتوای ضوابط و مقررات شهرسازی در انطباق با گویههای مدل نظری تحقیق وجود دارد. به علت رشد سریع شهر و شکل گیری محلات جدید، اهمیت ضوابط و مقررات بسیار حائز اهمیت می باشد
.
کلمات کلیدی : ساختار فضایی ، محله ، ضوابط و مقررات شهرسازی ، فرهنگ اسلامی